۱۳۸۹ اردیبهشت ۲, پنجشنبه

اتحاد ضامن پیروزی ماست باید متحد شویم!

مصاحبه اکتبر با آزاد زمانی  بمناسبت اول ماه مه روز حهانی طبقه کارگر
اکتبر: آزاد زمانی سالهای متمادی از دست اندر کاران و سازماندهندگان اصلی برگزاری مراسم های اول ماه مه در شهر سنندج بوده اید. که بطور حتم دارای تجارب خاص با نتایج عملی  در تدارک و حین برگزاری مراسمات  هستید. کلا قبل از برگزاری مراسم چکار میکردید؟ 

آزاد زمانی : جشن اول مه برای جنبش ما، پیام آورهمبستگی واتحاد طبقاتی است. با فرارسیدن اول مه به اتحاد وهمایش طبقاتی دراین روز فکر میکردم. شعار "کارگران جهان متحد شوید"  را سرلوحه کاروفعالیت اجتماعی خویش ودوستانم قرارمیدادیم. اتحاد وهمبستگی را دراولویت طرح ها و نقشه های ممکن وقابل اجرا میگذاشتیم. علیرغم فضای سرکوب و اختناق شدید پلیسی راهکارهای ممکن را طراحی میکردم با فعالین ورهبران کارگری درمحل کاروزندگیشان رابطه ای مستحکم ودوستانه داشتم با آنها برسر اجرای برنامه های ممکن در این روز تبادل نظر و مشورت می کردم . با فعالین کارگری کمیته برگزاری مراسم اول مه را سازماندهی    می کردیم ، براساس شرایط وتوانایی ها تقسیم کار میکردیم.   ظرفیت ها ، امکانات و شرایط حاکم بر کاروزندگی اجتماعی کارگران و فعالین کمونیست را با دقت ارزیابی میکردیم. برای حفاظت از فعالین کارگری و کمونیست تلاشم براین بود که بعد اجتماعی وعلنی برنامه ها را توسعه وگسترش دهم. با این هدف که مصونیت امنیتی رهبران و فعالین کارگری تامین شود.همیشه به چند طرح وبرنامه فکر میکردم. پیش بینی اینکه اگردر یکی از برنامه ها ومراسم ها موفق نشدیم بدیل چه باید باشد. چند طرح را آماده بررسی ودرنهایت اجرا میکردیم. جوانب عملی شدن برنامه ها راارزیابی میکردیم. درمورد مطالبات اقتصادی وسیاسی کارگران چند ماه قبل از اول مه تا روز مراسم، سلسله بحث ها یی را مطرح میکردیم.بحث و جدل درمورد قراردادها ، حقوق ودستمزدها ، بیمه و شرایط حاکم برمحیط کاروزندگی کارگران را دردستور اجرای فعالین کارخانه ها و محیط های کارگری میگذاشتیم. تلاش ما براین بود که توقعات کارگران را بالا ببریم ، برای برگزاری مراسم اول مه فعالین کارگری در محل رهبری و هدایت بحث ها را به عهده میگرفتند. درمجامع عمومی وجلساتی که در محل کار و خارج از محل کار برگزار میشد  باهم تبادل نظر وتصمیم گیری میکردند. درمورد قطع نامه ها وبیانیه های پیشنهادی اول مه توسط فعالین کارگری دربخشهای مختلف تبادل نظر میشد. نتایج همه جلسات به کمیته آورده میشد.کمیته جمع بندی مفصلی سر رئوس مطالبات سیاسی و اجتماعی میکرد. قطع نامه وبیان نامه نهایی با توجه به مطالبات سیاسی وسراسری کارگران  تدوین وفرموله میشد. این قطع نامه ها  برای تصویب دراختیار فعالین دست اندر کار اول مه، مجامع عمومی و هیئت مدیره صنف های کارگری گذاشته میشد. پس از تصویب بعنوان یک قطع نامه واحد برای همه بخشهای کارگری درمراسم ها قرائت می شد.

درمقابل تلاش های ما، فشار ها و تهدیدات از طرف نهاد های وابسته به حکومت مانند شورای اسلامی کارخانه ها، خانه کارگریها، حراست ونیروهای امنیتی بطور مدام  بر فعالیت ما سنگینی میکرد. این نهادها سعی میکردند کارگران را به مراسم های فرمایشی و دولتی بکشانند وبارجز خوانی مسئولین دولتی این روز را ازسر بگذارنند. اما هرسال ما طرح های تازه تری را برای برملا کردن این ترفندهای زرد وارتجاعی به اجرا می گذاشتیم.

ازیک طرف تلاش جمعی ما فعالین اول مه متکی به اراده توده کارگران وزحمتکشان جامعه برای برگزاری هرچه باشکوهتر اول مه در جریان بود.ازطرفی دیگر، دستگاههای امنیتی ونهادهای دولتی امکانات و تبلیغات خود را بسیج میکردند که مانع برگزاری مراسم ها بشوند. درمیدان این کارزار اجتماعی- طبقاتی تا آنجا که به تجربه شهرهای کردستان برمیگردد ما هرسال مراسمهایی را در ابعاد کوچک وبزرگ  به انجام میرساندیم . همیشه نیروهای امنیتی وسرکوبگر غافلگیر می شدند. با ابتکار وکاردانی ما کمونیستها  ترفندهایشان نقش برآب می شد. وقتی که با این وضعیت مواجه می شدند ناچار یا کوتاه می آمدند یا پس از آن دست به تعرض میزدند وتعدادی از فعالین را بازداشت میکردند که از فوت وفن فعالیت ها سردربیاورند. تلاش نیروهای دولتی براین بود که مانع تحرکات مداوم شوند. ما از رهبرانی چون فیشر، فویرنگل ، اسپارتاکوس وجمال چراغ ویسی ها  به اینجا رسیده بودیم تاریخی به قدمت جامعه طبقاتی را پشت سرداشتیم. ما ازکارگران وبلشویکهای انقلاب اکتبراعتراض و پراتیک کمونیستی را فرا گرفته بودیم . درهمین راستا پرچم سرخ اول مه رادر شهرهای کردستان برزمین جنگ علیه نظام سرمایه داری وجریانات ارتجاعی می کوبیدیم. تلاش ما براین بود که سنت جنبش اول مه را درشهرهای کردستان تقویت کنیم واستمرار بخشیم. رهبرانش را به جامعه بشناسانیم. پرچمش را به امید توده کارگر وستمکش جامعه تبدیل کنیم درهمین جهت عملا گامهای بزرگی را برداشتیم.


اکتبر:  به بعد طبقاتی و همبستگی طبقاتی - اجتماعی کارگران در مراسمات اول ماه مه اشاره نمودید. و میدانید که این روز تعلق خاطری از لحاظ سازمانی و سیاسی به هیچ حزب سیاسی خاصی ندارد و روز همبستگی طبقا تی است . در تدارک این مراسمات " گروه گرائی، فرقه گرائی و سکتاریسم سازمانی "  تا چه حد مانع و باعث می شد که کار پروسه تدارک نه تنها به کندی پیش برود بلکه هم باعث کمتر باشکوهتر برگزاری مراسمات شوند؟ و لازم هست سازماندهندگان چکار باید بکنند؟




آزاد زمانی: لب کلام  "جشن اول مه" است. اول مه هیچ غل وغش دیگری را نمی پذیرد. این جنبش سنتی به قدمت تاریخ سرمایه دارد. اول مه با اعتراض وکیفرخواست طبقه کارگر علیه بردگی مزدی ، علیه نظام سرمایه داری معنا پیدا میکند. پرچم اول مه رهایی کارگر از ستم واستثمار ودرنهایت رهایی بشریت را نمایندگی میکند. هرانسانی ویا هر جمعی که به آزادی وبرابری آحاد جامعه اعتقاد دارد می تواند برای برپایی اول مه تلاش کند. عرصه مبارزه وسیع است.دشمن طبقاتی ما حاکمیت سیاسی و اقتصادی را اختاپوس گونه چسپیده است. جنگ با این هیولای استثمارگر بدون متحد شدن ، بدون متشکل شدن و بدون  مبارزه درهمه عرصه های سیاسی واقتصادی غیر ممکن است. پرچم اول مه را باید دراین جهت به حرکت درآوریم . این روزها  باید به سراغ هم سرنوشتان مان برویم دست کارگران ورهبران کارگری را  در دست یکدیگر بگذاریم. روحیه کار جمعی ومتحدانه راتقویت کنیم. از ابتکارهای تازه تری برای فائق آمدن بر ترفندهای حکومت سرمایه داران استفاده کنیم .فضای تبلیغی اول مه را با نو آوری واستفاده از امکانات موجود بالا ببریم. توده مردم کارگر وزحمتکش جامعه را به برگزاری مراسم اول مه فرا بخوانیم. محل های علنی مراسم ها را به مردم  بطور مناسب اطلاع دهیم. اهمیت این جشن را در اوضاع سیاسی واقتصادی موجود  به دوستان وآشنایان گوشزد کنیم. ازتجربه رهبران و برگزاری مراسم درسال های گذشته استفاده کنیم .
از تفرقه وپراکندگی خود داری کنیم. واقعیت امر این است ما از پراکندگی و فرقه بازی به جایی نمی رسیم. تا آنجا که به تجا رب من از مراسم سال 1368 به بعد تا به امروز برمیگردد. فرقه گرایی و سکتاریسم چیزی بجز تشتت وپراکندگی نصیب طبقه کارگر و فعالین جنبش کارگری نکرده است. اول مه جشن همبستگی طبقاتی کارگران علیه نظام سرمایه داریست. کمونیست ها منفعتی درتفرقه سیاسی واجتماعی طبقه کارگر ندارند. هر انسانی که به آزادی وبرابری می اندیشد باید حول پرچم "کارگران جهان متحد شویم" دراین روز گرد آید. اول مه روز اثبات حقانیت ایده ها و اندیشه های فرقه ای وفردی نیست. فعالین کمونیست ورهبران کارگری باید تمام نیرویشان را روی برگزاری مراسم های وسیع اول مه بگذارند هرکس ادعا یی دارد گوشه ای از مراسم را بگیرد. کاری را پیش ببرد که به نفع طبقه انسان رنجکش جامعه باشد. سراغ هم سرنوشتها یش برود ، آنها را به برگزاری مراسم تعقیب کند. هیچ فرد ومحفلی حق ندارد منفعت طبقاتی کارگران را دراین روز قربانی منفعت خویش سازد. تعلقات سیاسی واختلاف نظر درمیان کارگران طبیعی است نباید که دخالت  فعالین و سازماندهنگان اول مه را محدود ویا مشروط کند. اتحاد ضامن پیروزی ماست باید متحد شویم!      .


اکتبر: بهترین خاطره ای که دارید چیست؟  که فکر میکنید اکنون می تواند برای سازماندهندگان و فعالین کارگری و شرکت کنندگان حاوی تجارب عملی باشد؟
 آزاد زمانی: خاطره ها یی که امروز برای فعالین کارگری میتواند جای تعمق باشد مربوط به حال وهوای روز های  جهانی کارگر در سالهای 1368  تا 1386  است . اما بعد از برگزاری اول مه 1368 سرکوب گسترده فعالین کارگری شهر سنندج واعدام جمال چراغ ویسی رعب و وحشت بر جامعه حاکم شده بود.  آن روزها ی بسیار سخت سرکوب و بگیر و ببند ، فکر کردن به  برگزاری اول مه حتی برای برخی از دوستان هم مشکل بود.رژیم با دستگیری وسرکوب واعدام تلاش کرده بود بذر یاس ونا امیدی را درمیان فعالین کارگری وسیاسی بپاشد. تاحدی سیستم امنیتی و سرکوب دراین رابطه موفق شده بود. ما بعد از دوره طولانی زندان متوجه این وضعیت شده بودیم. با دامن زدن به فعالیت های توده ای وکارگری تلاش میکردیم که فضا را به نفع جنبش کارگری تا حد توان هدایت کنیم.درهمان وضعیت ودرگیرودار تلاش های ما کمونیست های کارگری، گرایشاتی براین باور بودند که دیگر حرف از جنبش کارگری و اول مه به جایی نمی رسد. برخی دیگر هم میگفتند در این شرایط نباید تندروی کرد و بحث رهبران علنی و مراسم علنی اول مه اشتباه است، عملی نیست. حتی براین باور بودند که نباید درمورد دستگیری فعالین کارگری " جنجال"  بپا کرد. برخلاف همه این نمیشود ها و نباید کردها ونق نق کردن ها و قایم موشک بازیها  من اعتقاد داشتم که باید این جنگ اجتماعی را سازمان داد. باید بحث فعالین کارگری ورهبران عملی را گسترش دهیم باید اعتراضات کارگری را مستقل از نهادهای ارتجاعی ودولتی سازمان دهیم . باید اعتصاب کرد.تشکیلات کارگری درست کرد همچنین باید اول مه را علنی برگزار کنیم. بعد ازیک دوره طاقت فرسا اما پر شور وشوق تعدادی از دوستان را قانع کردیم. دراین پروسه با فرا رسیدن اول مه  درسال 1374 "کمیته برگزاری مراسم  اول مه" را  به اتفاق هیئت مدیره سندیکای کارگران خباز تشکیل دادیم. این کمیته هرسال مراسمها را هدایت میکرد واز فعالین بخش های دیگر کارگری یارگیری میکردیم. سال 78 کمیته را به دیگر شهرهای کردستان گسترش دادیم . کمیته دراین مقطع مرکب بود از سه  نفر از هیئت مدیره سندیکای کارگران خباز سنندج  ودونفر از کارگران نساجی کردستان .  دراولین جلسه در محل سندیکای کارگران خباز تصمیم گرفتیم که با سایر شهرهای کردستان تماس بگیریم ورسما از فعالین کارگری بخواهیم که همزمان مراسم روز جهانی کارگر را برگزار کنند.
 از دبیر سندیکای کارگران خباز شهر بانه دعوت کردیم به سنندج آمد وسر چند وچون برنامه ها ومطالبات به توافق رسیدیم. دونفر از کارگران خباز شهر مریوان هم به کمیته دعوت شدند. پس از دوجلسه: یک جلسه در دفتر سندیکای وقت مریوان ( انجمن صنفی کارگران خباز) وجلسه دوم در محل سندیکای سنندج وهمزمان با مجمع عمومی کارگران خباز سنندج برگزار شد.
کمیته تدوین وتهیه قطع نامه و بیانیه های  روز کارگر را به عهده من گذاشت. پس از تصویب قطع نامه وبیانیه  توسط مجمع عمومی سندیکا و نوبت تصویب در تشکل های کارگری شهرهای دیگر بود که  من و یکی از اعضای سندیکای کارگران خباز بعنوان نماینده کمیته برگزاری به شهر سقز رفتیم وآنجا با هیئت مدیره وقت سندیکای کارگران خبازجلسه گرفتیم . دوروز درسقز ماندیم . صرف نظر از بحث ها و گفتگوهای زیاد سر مراسم با محمود صالحی و وچند نفر دیگر از فعالین کارگری  بر سرچگونگی مراسم وتصویب قطع نامه اول مه در سندیکای کارگران خباز سقز بحث وتبادل نظر کردیم. همه با برگزاری مراسم کارگری مستقل از نهادهای دولتی موافق بودند. نهایتا قطع نامه وبیانیه آنجا هم به تصویب رسید. قطع نامه با مهر وامضا نمایندگان برای انتشار در اول مه آماده شد.


یک تراکت برای اول مه تهیه کردیم تقریبا اکثر مراکز ومحلات کارگری را تحت پوشش تراکتها و شعارها قراردادیم . با رانندگان مینی  بوسها وسرویسهای کارگران کارخانه شاهو و کارخانه نساجی رابطه دوستانه ای داشتیم  هرروز صبح زود که کارگران را سوار میکردند گروه تبلیغ بعنوان شاگرد مینی بوس کارگران را تا کارخانه همراهی میکردند و اوراق را درمیان آنها توزیع میکردند.
  تا روز نهم اردیبهشت همه کارها طبق برنامه های ازپیش تعیین شده به اتمام رسیده بود. به کامیاران رفتم وبعد از ظهر من به محل کارم درسنندج میدان آزادی برگشتم. دونفر از فعالین و همکاران ما گفتند ،  از اداره اطلاعات فشار آورده اند که نباید کارگران درخیابان فردوسی مقابل دفتر سندیکا تجمع کنند، گفتند که  این کار غیر قانونی است وتهدید کرده اند که سرکوب می کنند.
ده دقیقه بعد دو اکیپ از نیروهای اداره اطلاعات به محل کارمن حمله کردند من اعتراض کردم آنها گفتند نامه دادستانی دارند وحشیانه به ضرب وشتم پرداختند. کوشش پدرم و مردم درخیابان برای رهایی من از چنگ آنها به جایی نرسید بیشتر ازده نفر از ماموران اطلاعاتی وانتظامی  در خیابان حسن آباد مرا با مشت ولگد وباتم کلافه کردند. مردم اعتراض کردند ولی عملیات را چنان طراحی کرده بودند که فورا مرا از محل ربودند. در ماشین سرم رابا فشار زیر صندلی فروکردند. تا حیاط اداره اطلاعات بیهوش شدم انجا دوباره که به هوش آمدم سراغم آمدند ویک مقداری آب سرد روی سرم ریختند از سرما ودرد شدید مینالیدم دستانم را با دست بند بسته بودند انگشتم را شکستند وگفتند "پدرسوخته میخواهی حکومت کارگری تشکیل بدی ؟ قطع نامه وبیانیه می نویسی ؟ دادگاهی محمود صالحی یکی از خرابکاران وایادی بیگانه را محکوم میکنی ؟:"
 بعد از چهار پنچ ساعت ضرب وشتم توسط تیم بازجویی ازمن خواستند که به محمود صالحی زنگ بزنم وبگویم که به خاطر مسایل امنیتی مراسم اول مه را برگزار نمی کنیم و همه برنامه ها کنسل است. هرکاری کردند قبول نکردم. برادرم شیرزاد را آوردند آنچنان کتکش زدند که خون از گوشهایش جاری شد گوشش را له کردند.
آنها همه حسابهایشان را کرده بودند که مراسم را با بازداشت ما وتهدید فعالین مهار کنند. درحالیکه ما قبلا با اعضای کمیته به توافق رسیده بودیم که در هر شرایط حتی اگر تعدادی هم دستگیری دادیم مراسم ها برگزار شود و مراسم ها را تبدیل به اعتراض برای آزادی دستگیر شد گان کنیم.
تا روز بعد ساعت حدود ده صبح به بازجویی واذیت کردن ادامه دادند. بعد متوجه شدم که مراسم ها انجام شده است درسقزمحمود را بازداشت وناچارا ایشان را آزاد کرده بودند که به مراسم برگردد. درسنندج مراسم درمحل سندیکا انجام شده بود نیروهای امنیتی به تجمع کنند گان در مقابل سندیکا وجلو بانک ملی خیابان فردوسی حمله کرده بودند چند نفر از کارگران خباز را بازداشت کرده بودند اما مراسم با وجود تدابیر شدید امنیتی انجام شده بود. یادم هست عکسی از پلاکارد داخل سندیکا که روی آن نوشته شده بود " کارگران جهان متحد شوید " را بازجو با دوربین دیجیتالی آورده بود میگفت" این خط شما ست این پلاکارد را شما نوشتی کارگران سندیکا به ما گفتند این خط شما ست " این خبر که پلاکارد را نصب کرده بودند مرا خیلی خوشحال کرد و دردهای ناشی از شکنجه و اذیت کردن آنها را کمتر احساس میکردم . عکس را که دیدم انرژی گرفتم احساس کردم که ما موفق شدیم.
 آن روز مردم سرخیابان حدفاصل بانک ملت ودرب سندیکا تجمع کرده بودند ودرمحل سندیکا مراسم شروع شده بود که با برخورد نیروهای امنیتی چند نفر دیگر از کارگران معترض بازداشت شده بودند.
قطع نامه ها وبیانیه ها درهمه مراسمها طبق قرارهای قبلی کمیته ایراد شده بود در سقز محمد عبدی قطع نامه را درمحل سالن کاوه ایراد کرده بود و فعالین کارگری مراسم های متنوعی را اجرا کرده بودند.
بازجوها آمدند گفتند "پدرسوخته کارخودت را کردید تو که میگفتی خبر نداری ومراسمی انجام نمیشه پس این الم شنگه تو سقز وبانه و مریوان راه انداختی چیه ؟  

از اولین مراسم اول مه 8 اردیبهشت  1368 در آبیدر سنندج  ویازدهم اردیبهشت سالن تختی تا هم اکنون دو دهه میگذرد. راهی پر فراز ونشیب را پشت سرگذاشته ایم مراسم های عظیمی را بطور مستقیم وهمراه رهبران عملی و خوشنام جنبش کارگری در شهرهای کردستان وسایر شهرهای ایران سازماندهی کرده وعملا نقش بازی کرده ام . افتخار میکنم که قطع نامه ها وبیانیه ها و اسناد این دودهه از مبارزه طبقاتی را درکردستان تدوین کرده ام بخش های عمده ای از مبارزات جمعی وفعالیت های کارگری را رهبری کرده ام . بدون شک همدلی ، اتحاد وکاردانی رهبران وفعالین کارگری یکی از نقاط قوت مبارزه جمعی ما بوده است وباید این اتحاد وهمدلی را درجنبش کارگری ایران گسترش دهیم.

آزاد زمانی


با تشکر از شما
10 آوریل 2010
------------------

مصاحبه کننده:  اسماعیل ویسی


ارسال به: Balatarin::Donbaleh::100C::oyax::Mohandes::Del.icio.us::Friendfeed::Twitthis::Facebook::Addthis to other::Subscribe to Comments Feed::Subscribe to Feed

0 نظرات:

ارسال یک نظر

 

طراحی شده توسط اینسایت |تبدیل شده به بلاگر پوسته های بلاگر |بهینه شده برای زبان فارسی مجتبی ستوده