محمد فتاحی..
سایت اخبار روز که یک مدیای سبز این دوره و سیاست سوسیال دمکرات های ایران را نمایندگی میکند در کنار درج اعلامیه سازمان اکثریت با مضمون مشابه خطاب به کارگران ایران نوشته است که : " از هم اکنون فعالان کارگری و بدنه ی طبقاتی کارگری کشور در پیوند با جنبش اعتراضی سراسری مردم ایران، برای این روز می توانند حساب جداگانه یی را باز کرده و ستون استوار جنبش کارگری کشور را در کنار اعتراضات مدنی طبقه متوسط به عنوان متحدین طبیعی خویش در جامعه مدرن و تحول یافته ی کنونی، بنیان بگذارند ..."
همین سایت در مقطع شروع "جنبش جاری" از زبان یک کمینه کارگری غیبی کارگران ایران را به شرکت در آن جنبش خدابیامرز دعوت کرد. در کنار آن کمیته تمام احزاب و سازمان هایی که عنوان چپ و سوسیالیست و کمونیست یدک میکشند تقلای وسیع اما بی قیمت و بی ثمری به خرج دادند تا جنبش حاصل از اختلاف دو جناح طبقه حاکمه را به قیمت دیگری به طبقه کارگر ایران بفروشند. فعالین کارگری را تشویق کردند تا مطالبات برحق خود را در زمین جنبش دشمنان طبقاتی شان بکارند و با پیوستن به صف ارتجاع چوب حراج به هست و نیست سیاسی خود زنند. دعوت شان کردند بروند در نماز جمعه رفسنجانی شرکت کرده و پشت سر او برای مطالبات خود دعای سوسیالیستی بخوانند. طبق اعلامیه های کمیته ها و محافل بی سر و تهی که عناوین کارگری بر خود دارند ظاهرا تعدادی هم رفتند تا عاشورا و نماز جمعه را کارگری کنند. با اینهمه طبقه کارگر ایران علیرغم هر مشکل و معضلی که دارد این را تشخیص داد که همراه همه با هم نرود و فراخوان های نمایندگان خودگمارده اش را بی جواب بگذارد. حالا که نماز جمعه و عاشورا و روز قدس و مناسبت های واقعی "جنبش جاری" فعلا در دسترس نیستند ظاهرا نوبت اول ماه مه روز جهانی کارگر رسیده تا به داد طبقه متوسط برسد.
"جنبش جاری" خودآگاه ترین جنبش بورژوازی غربگرای ایران است که تاریخ یک صده این جامعه به خود دیده است. پرچم این جنبش خصوصی کردن اقتصاد ایران به سبک ریگان و تاچر است. اینها حتی به احمدی نژاد فاشیست انتقاد دارند که چرا اقتصاد صدقه ای اش را دور نمی ریزد. و همه میدانند منظور اینها سوبسیدهای اندکی است که جناح رقیب در قدرت شان از ترس طغیان اجتماعی تا این لحظه ناتوان از حذف آن بوده است. در تمام دوران "جنبش جاری" کارگر جایی در آن نداشت. سرکوب و خفقان و بیکاری بیشتر و خفه ماندن صدای اعتراض کارگر در حاشیه درگیری های دو جناح طبقه حاکمه تنها دستاوردی است که در این دوره نسیب کارگر شد.
طبقه کارگر اگر توان برپایی حداقلی از مراسم های اول ماه مه خود را هم نداشته باشد ارزشمندترین کار میتواند این باشد که طی اعلامیه هایی و یا در مجامع خود به همه اعلام کنند که جنبش و منافع این طبقه از جنبش طبقه متوسط متفاوت است. چنین درکی به کارگر این درس را میدهد که هیچگاه نیروی خود را پشت جنبش طبقات دارا نبرده و راه مستقل طبقاتی خود را در پیش بگیرد. به گفته یدالله حسروشاهی رهبر سرسخت کارگری در دهه های قبل، انقلاب ٥٧ برای طبقه کارگر ایران فاجعه ای بود که در آن نیروی خود را پشت سر بخشی از طبقه سرمایه دار در مقابل بخش دیگرش برد و از این طریق بردگی بیشتری را نسیب خود کرد. این فاجعه نباید و نمی تواند تکرار شود.
زنده باد اول مه
دست جنبش طبقه متوسط از روز جهانی کارگر کوتاه باد
آوریل 2010
0 نظرات:
ارسال یک نظر