۱۳۸۹ فروردین ۲۰, جمعه

زندگی زیر خط فقر را تحمل نمی کنیم


رحمان حسین زاده..

همزمانی سکوت سرمایه داران و دولت متبوعه در مورد رقم "زیر خط فقر" با اعلام "پایه دستمزد ٣٠٣ هزار تومانی" نتوانسته این واقعیت را که به اصطلاح دستمزد اعلام شده طبق آمارهای کذایی خود آنها هم "چهار بار زیر خط فقر" است ، پرده پوشی کند. این واقعیت زشت، تعرضی گستاخانه به زندگی آحاد طبقه کارگر و خانواده های کارگری است. تحمیل گرانی و فلاکت و حیات زیر خط فقر فوری ترین نتایج آن است. در تحمیل و توجیه این وضعیت "متفکرین و ایدئولوگهای" بورژوازی استدلالات مسخره و پوچی را ردیف میکنند. اول مه فرصتی است این توجیهات ضد انسانی و ضد کارگری توسط سخنرانان و آژیتاتورهای کارگری نقد و افشا شود.

سرمایه داران در ایران به ما میگویند "مگر بحران جهانی فقر و گرسنگی را نمی بینید؟ مگر گسترش فقر و بیکاری را حتی در قلب اروپا نمی بینید؟ مگر مرگ و میر روزانه و ابعاد گرسنگی را در مصر وهائیتی و چاد و کشورهای آفریقایی نمی بینید؟ مگر نمی بینید نسبت به کشورهای همجوار عراق و افغانستان و پاکستان و هندوستان و تاجیکستان و ... وضع بهتراست؟!! پس شکر گذار باشید هنوز مرگ روزانه بر اثر گرسنگی در ایران ابعاد وسیع به خود نگرفته است؟! ما را به مرگ میترسانند تا به تب راضی شویم. به ما میگویند مگر تحریم اقتصادی و تهدید خارجی را نمی بینید؟ سران جنبش سبز در جنگ جناحی خود به ما میگویند که گسترش فقر و گرسنگی نتیجه ندانم کاری دولت کنونی است . یادشان رفته است در سه دهه حکومت اسلامی و آنزمان که "عالیجنابان، رفسنجانی، موسوی و خاتمی" خود دولت را در کنترل داشته اند، فقر و گرسنگی و بیکاری کماکان گلوی طبقه ما و مردم تهیدست را فشرده بود. و جالب اینکه دولت احمدی نژاد فهم و شعور جامعه و طبقه کارگر و مردم را آن درجه دست کم گرفته است که "دیگران" را مقصر این وضعیت معرفی میکند؟!

در دایره خارج از حاکمیت هم استدلالات جریانات بورژوایی نیز مشمئز کننده و از همان قماش است. ناسیونالیسم ایرانی و طرفداران نظم سلطنتی به ما یادآور میشوند که اگر حکومت دست آنها باقی میماند، وضعیت اینچنین نمی بود. میخواهند فقر و گرسنگی و بیکاری و بی مسکنی و شورشهای خارج ازمحدوده شهرها را دردوران سلطنت فراموش کنیم. میخواهند ابعاد تبعیض و نابرابری را حتی آنزمان که با " رونق اقتصادی" روبرو بودند، را از یادببریم. میخواهند عطش کارگران و مردم ایران را برای رفاه و سعادت و زندگی شایسته انسان که منجر به انقلاب توده ای ١٣٥٧ شد را از یاد ببریم. و جالب اینکه "چپ بورژوا" هم استدلال تئوریک تحویل ما میدهند که مگر نخوانده ایم، فقر و بیکاری نتیجه بحرانهای ادواری سرمایه داری است؟! این دوره میگذرد و باید تحمل کرد!

صف ما کارگران و بیکاران و گرسنگان اعلام میکند، این توجیهات و استدلالهای رنگارنگ دروغین را نمی پذیرد. هیچ استدلال بورژواها نمیتواند این واقعیت را پرده پوشی کند که ثروت و امکانات و تولید و پول این جامعه که حاصل کار ما کارگران و همه مزدبگیران است، آنقدر زیاد است که میتواند رفاه و آسایش و زندگی با استانداربالای همه شهروندان جامعه را همین امروز تامین کند. شاهد آن در کنار فقر و گرسنگی دامن گیر طبقه ما، گسترش ثروت و سرمایه نجومی یک اقلیت مفتخورو انگل را می بینیم. زندگی لوکس و زیست انگلی طبقه سرمایه دار و حامیان آنها را می بینیم که تابع هیچ تغییر و تحولات و بحران و غیر بحران و تحریم و غیر تحریم نیست. چون می بینیم حاصل رنج و کار ما هزینه نهادهای مختلف هیئت حاکمه، نهاد رهبر و دولت و مجلس و نیروهای نظامی و انتظامی، خرج دم و دستگاه جهل و خرافه مذهبی، شبکه مساجد وحوزه ها و امامزاده ها و ایاب و ذهاب آیات عظام و طفیلی های دیگر این نظام میشود. چون میدانیم سپاه پاسداران خود به عنوان بزرگتری کمپانی سرمایه در ایران امروز بر ثروت جامعه چنگ انداخته است. این توجیهات را رد میکنیم چون میدانیم پول و ثروت هست اما نه برای کارگران و شهروندان جامعه بلکه برای مشتی سرمایه دار مفتخور و انگل ودولت و دم ودستگاه حافظ این نظام.

اگر دست کارگران بود

اگر دست ما کارگران باشد با همین پول و ثروتی که هزینه دم و دستگاه عریض و طویل حکومتی و مذهبی و نظامی و انتظامی میشود، فقرو گرسنگی وبیکاری موجود را فورا پایان میدهیم و رفاه و آسایش را برای کارگران و شهروندان جامعه تامین میکنیم.

در اول مه اعلام میکنیم که علت این وضعیت، نظم و مناسباتی وارونه است که زندگی و حیات میلیونها کارگر و خانواده کارگری را در مقابل مزد روزمره به گروگان گرفته است. تازه همین منبع تداوم زیست و حیات ما را در ایران چهار بار کمتر از حداقل تامین روزمره معیشت ما تعیین کرده اند. علت این وضعیت نظمی است که تحمیل گرسنگی و فقر و بیکاری بر طبقه کارگر لازمه دوام آن است. نظم ظالمانه ای که فلسفه وجودی آن را کسب سود و فقط سود و تلنبار کردن سرمایه در دست یک مشت انگل مفتحور سرمایه دار قرار داده است، لازمه اش نیروی کار ارزانی است که به کمترین دستمزد و کمترین مزایا تن دهد. لازمه اش لشکر بیکاری است تا همچون شمشیر داموکلس مداوما بالای سرکارگر شاغل باشد. لازمه اش گرسنگی است که کارگران به چیزی جز سیر کردن شکم خود و خانواده فکر نکنند. لازمه اش آن شرایط برده واری است که کمترین فرصت برای کسب آگاهی و کمترین فرصت برای ایجاد اتحاد و تشکل وجود داشته باشد، تا کمترین مانع و مزاحمت در راه کسب سود و سرمایه وجود داشته باشد. وجود جوامع فقرزده و بیکار زده و گرسنه در آغاز قرن بیست ویکم و عصر انفورماتیک و اوج ابتکار انسان، زاده منفعت زمینی نظام وارونه سرمایه در همین عصر مدرن است. بر خلاف اندرزهای اخلاقی خیلی ها فقر و گرسنگی و بیکاری از اخلاق بد سرمایه داران و از ندانم کاری این و آن و یا از بحران این دوره و آن دوره و از تحریم و از اسلامی بودن و یا نبودن حاکمیت کنونی درنمیاید، بلکه جزو تارو پود نظم وارونه و ضد انسانی سرمایه و از ضروریات حیات انگل وار آن است. دولت جمهوری اسلامی و همه دولتهای حاکم در جهان امروز خود حافظ این مناسبات و مجری نظم گندیده سرمایه داران هستند. سرمایه داران قدرت خود را در قالب دولت سازمان داده اند تا همین مناسبات را حفظ کنند. علیه این مناسبات، علیه کار مزدی و این نظم ضد انسانی و این دولتها باید به میدان آمد و شورید.

برای اینکار چاره ای جز آگاهی و اتحاد و تشکل کارگران و مردم تحت ستم وجود ندارد. برای پایان دادن به نظم موجود، برای پایان دادن به فقر و بیکاری و گرسنگی طبقه کارگر به عنوان نیروی نجات دهنده جامعه باید به میدان بیاید. هیچ نیروی نجات دهنده غیبی برای نجات کارگران و جامعه وجود ندارد. آگاهی و اتحاد و تشکل کارگران در هر کارخانه و کارگاه و موسسه کارگری، اتحاد و همبستگی و همسرنوشتی کارگران شاغل و بیکار، اتحاد و همبستگی با اقشار تحت استثمار و ستم دیده جامعه اجزای یک حرکت آگاهانه کارگری است که در اول مه باید مبنای آن را محکم کنیم.

تجربه تاریخی نشان میدهد که طبقه سرمایه دار برای حفظ منافع خود در مقابل طبقه ما به انواع شیوه خود را سازمان داده است. طبقه کارگر نیز با آگاهی بر منافع امروز و فردای خود باید خود را سازمان دهد. طبقه ما حول حزب کمونیستی پیشرو خود باید گرد آید. باید سازمانهای توده ای خود را بسازد. باید به فکرسرنگونی سرمایه ودولتهایش و تصرف قدرت و ایجاد حکومت کارگری باشد. ایجاد جامعه ای به دور از کار مزدی و استثمار انسان به دست انسان و به دور از فقر و گرسنگی و بیکاری و زشتی های امروز جامعه بشری ممکن است. طبقه ما طبقه کارگر رسالت تحق این امر انسانی را به عهده دارد. در روز اول مه براتحاد و همبستگی طبقاتی مان در راستای این رسالت تاریخی پای میفشاریم.

و بالاخره به عنوان حرکت عاجل در اول مه امسال اعلام میکنیم که اتحاد و تشکل و مبارزه ما و خواسته های روشن ما میتواند راهگشای پایان دادن به فقر و گرانی و گرسنگی موجود باشد. افزایش دستمزدها در سطح تامین کامل هزینه زندگی یک خانواده کارگری، بیمه بیکاری مکفی برای همه بیکاران، تامین مسکن مناسب برای شهروندان جامعه، تامین رایگان طب و آموزش و وسایل حمل و نقل و بسیاری اقدامت ممکن دیگر گشایش جدی در شرایط زندگی امروز مزدبگیران جامعه و همه شهروندان است. با اتحاد و قدرت مبارزاتی این مطالبات فوری را میتوان بر سرمایه داران و دولت سرمایه اسلامی تحمیل کرد. باید اعلام کرد "زندگی زیر خط فقر را تحمل نمی کنیم".

8 آوریل 2010


0 نظرات:

ارسال یک نظر

 

طراحی شده توسط اینسایت |تبدیل شده به بلاگر پوسته های بلاگر |بهینه شده برای زبان فارسی مجتبی ستوده