۱۳۸۹ اردیبهشت ۵, یکشنبه

اول ماه مه زنده باد آزادی و برابری

توفیق پیر خضری


مدتی است که نسبت به شعار آزادی و برابری فکر می کنم ،آزادی را همه سر می دهند راست و چپ می گویند آزادی اما این این شعار برای همه حتی در بیان یکسان نیست ،سر مایه داران آزادی را برای بازار سرمایه شان سر می دهند ،کارگران آزادی را برای حق اعتراض و حق تشکل و دفاع از منافع کارگری بیان می دارند، زندانی سیاسی آزاد باید گردد شعار گرهی و به حق ،  سایتهای اینترنتی برای آزادی نشر،نویسنده حق نوشتن،نقاش حق نقاشی،آزادی پوشس،آزادی شنیدن موزیک،آزادی بیان ،آزادی بی دینی یا دین داری،آزادی سکونت ومسافرت و معاشرت،و دهها نوع نیازهای جامعه به آزادی از طرف اشخاص وگروهها سرداده می شود. حتی دولتهای حاکم بنا به سیاستهایشان شعار آزادی سر می دهند .
آزادی از دیدگاه من یعنی اینکه انسان حق زندگی را با کلیه نیازهایش داشته باشد ،  حکومت جمهوری اسلامی نیز همیشه این شعاررا سر داده است میگویند که جمهوری اسلامی آزاد ترین کشور دنیا است اما آزادی برای آنها آزادی عمل برای اعما ل سیاستهای ضد انسانیشان است .آزادی برای احزاب چپ وراست هم همه می دانیم متفاوت است باز برای مثال احزاب دست راستی آزادی را برای کارگر که آزادی حق تشکل و حق اولاد و حق بیمه مکفی و.. را شامل می شود نمی خواهد دهها نمونه از نوع آزادیها ی که افراد و احزاب و دولتها سر آن جنگ براه انداختند در سرتاسر دنیا را می شود نام برد که در این نوشته فقط برای مثال از ذکر چند نمونه برای رساندن منظور به کار می گیرم .بنا براین با شعار آزادی در شرایط های گوناگون می شود همه باهم و بدون مرز بندی این شعار را سر داد و هر کسی برداشت و استفاده خودش را از آن می کند، درجریان شعبده بازی به اصطلاح انتخابات ایران در خرداد 88 یک شعار عمده که بیشتر از طرف احزاب دست راستی داده می شد آزادی ایران بود ناگفته نماند که بعضی از احزاب چپ نیز گویا در کشورهای اروپای همراه با احزاب دست راستی شعار آزادی برای ایران یا ایران آزادی را سر داده بودند .منظور اینست که این شعار به تنهای مغدوش است آزادی برای چی ،به خاطر دارم در دوران حاکمیت بعث صدام  احزاب کوردی مخالف دولت شعار آزادی را در میان مردم جا انداخته بودند وقتی که با مردم صحبت می کردیم که چرا فقط آزادی، می گفتند که ما می خواهیم از دست این حکومت دیکتاتور آزاد بشیم . این خواست بر حقی بود واقعا مردم در کردستان عراق اسیر دست حکومت بعث بودند ولی غافل از اینکه بعد از آزادی از زیر دست حکومت بعث به چه چیزهای که لازمه زندگی است می بایست فکر می کردند (برابری شادی امنیت و آزادی از زیر بار هر نوع مصیبت مذهبی ،آزادی و رعایت برابری حقوق زنان و....)نمی بایست  فراموش کرد چرا که آزادی از دست یک حکومت و گرفتار شدن اما به شکل دیگر جز ذاتی قدرت طلبان سرمایه دار کوچک و بزرگ است که در اثر این غفلت و عدم نقش و نفوذ آزادی خواهان و برابری طلبان واقعی دیدیم که زن کشی ،فقر در جامعه بیشتر از پیش دامنگیر این مردم مصیبت دیده گردید، بعد از سرنگونی حکومت بعث به رهبری صدام حسین مردم کردستان در واقع از زیر دست بودن بعث آزاد شدند اما بعدا متوجه نبودند که مشکل تنها آزادی اززیر ستم نبود که براش جان فشانی کرد، زندگی انسان به آزادی همه جانبه در جهت بر قراری جامعه ای امن و رافاه وشاد نیازمند است به کج راهه بردن مردم با شعار دادن صرف آزادی صابقه دار است در اینجاست که آزادی خواهان واقعی پا به پای این خواست مکملش را که برابری ،رفاه ،امنیت،شادی می باشد به مردم آگاهی بدهند تا قدرت طلبان و ظالمان را یک بار برای همیشه در گوشه ای از این جهان پهناور خلع قدرت کرد.
در ایران در جریان انقلاب 1357 برای بدست آوردن آزادی که یکی از شعار های اصلی ما مردم ایران بود ،برای آزادی زندانی سیاسی،آزادی خوندن کتاب،آزادی بیان و عقیده و باز دهها مورد از آزادیهای بر حق که لازمه زندگی انسان می باشد تلاش کردیم ،اما در نیمه راه متوجه شدیم که یک شعار بی ربط (آزادی استقلال جمهوری اسلامی )که به زندگی ما هیج ربطی نداشت از طرف الترناتیو سازمان داده شده از جانب غرب و با ارسال شخصی به اسم خمینی که صاحب شعار بود به میدان آمد (لازم به یاد آوری می باشد که از همان ابتدای سر دادان شعار خمینی رهبراست مردم کردستان در اثر نقس و نفوذ کمونیستها و انقلابیون زن و مرد الترناتیو خمینی را با شعارش قبول نکردند) اما حزب دموکرات کردستان ایران بنا به ماهیت ارتجاعی اش که نماینده بخش سرمایه داران و فئودالها و مرتجعین کردستان بود تا حد لبیک به امام خمینی مسیرش را از خواستهای برحق اکثریت مردم که آزادی برابری بود جدا کرد.
این هم مثال دوم بود در مورد مبارزه برای آزادی به این صورت نتیجه می گیریم که سر دادن صرف شعار آزادی حالا با پسوند اسلامی یا دموکراسی فریبی بیش نیست، سر دادن شعارآزادی در جریان مبارزات برای سرنگونی یک حکومت با آلترناتیو واقعی چپ  بدون شعار برابری انسان در کلیه عرصه های زندگی فریب است.
2 برابری اما برخلاف شعار آزادی شعار برابری را همه سر نمی دهند برابری تفسیر بردار نیست که هر کسی یا هر حزب ویا حکومتی بر اساس منافع خویش با آن بازی کنند ،برابری یعنی حق برابر برای همه در تمام عرصه های زندگی،برابری یعنی از بیخ وبن کردن تمام نابرابری ها ،یعنی رفاه ،یعنی امنیت ،یعنی شادی،یعنی امکان دست رسی به نعمات موجود در جهت زندگی سالم و به دور از خشونت،که اینها باب طبع دسته قلیل جامعه یعنی صاحبان قدرت و ثروت نیست جنگ اصلی اکثریت مردم همینجا است ، همینجا است که صاحبان قدرت و ثروت برای بقا و حاکمیت خودشان ازناآگاهی ،از مذاهب،از ملیت، استفاده می کند تا تنشهای ملی مذهبی را انچنان برجسته کرده و می کنند که بیان برابری جرم محسوب شود،حتی در کشورهای که در بیان اصل آزادی را در قوانین خودشان پذیرفته اند در مقابل برابری انسان و امکان استفاه از دست رنج های خود نا عادلانه می دانند می گویند که اگر سرمایه دار نباشد کار نیست و بطور واقعی مردم زیادی را با استفاده از رسانه ها و مید یا ها و آموزشهای گوناگون در محیط مدارس با مدرسان ماهر حامی سرمایه داران به این فرهنگ به قناعت رسانده اند ،خوب اول ماه مه ها ، هشت مارسها ،روز دفاع از حقوق کودکان ،و .......که از جانب بخش آگاه و برابری طلب جامعه به حاکمیت سرمایه داران تحمیل شده است فرصت های بوده و هست که انسان توانسته اندکی از نیازهای زندگی به سرمایه داران تحمیل نماید ولی بسیار ناکافی است نسبت به تحمیلات سرمایه داران بر اکثریت جامعه. در خاتمه این مطلب امیدوارم طبقه کارگر که نیروی اصلی جامعه هستیم بتوانیم در اول ماه مه امسال خواستهای اساسی تر مان را به سرمایه و حاکمان سرمایه تحمیل کنیم. 
زنده باد آزادی و برابری
توفیق پیرخضری ،24/04/ 2010 

ارسال به: Balatarin::Donbaleh::100C::oyax::Mohandes::Del.icio.us::Friendfeed::Twitthis::Facebook::Addthis to other::Subscribe to Comments Feed::Subscribe to Feed

0 نظرات:

ارسال یک نظر

 

طراحی شده توسط اینسایت |تبدیل شده به بلاگر پوسته های بلاگر |بهینه شده برای زبان فارسی مجتبی ستوده